تهران نماد شجاعت، دینداری و استقلال طلبی ملت ایران
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۴۴۹۳۸
دستاندرکاران برگزاری کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران بزرگ، صبح امروز سهشنبه سوم بهمنماه ۱۴۰۲ با حضور در حسینیه امام خمینی با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. مشروح دیدار را در ادامه میخوانید.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خوشامد عرض میکنم به همهی برادران و خواهران عزیز. تبریک عرض میکنم ولادت مولای متّقیان (علیه الصّلاة و السّلام) و ولادت حضرت جوادالائمّه (علیه السّلام) را، و تعظیم و تمجید میکنیم در برابر ارواح طیّبهی شهیدان و خانوادههای مکرّم آنها، و همچنین تشکّر میکنیم از دستاندرکاران این بزرگداشت و این یادبود بزرگ. بنده این نمایشگاهی را که اینجا دوستان ترتیب دادند، دیدم؛ کارهایی که انجام گرفته کارهای خوبی است و آن نکاتی هم که این برادر عزیزمان دربارهی تهران و دربارهی شهدای تهران و خانوادههای شهدای تهران بیان کردند، مطالب کاملاً درست و متقنی است. بنده هم چند کلمه دربارهی تهران عرض میکنم، یک مطلب هم دربارهی شهیدان.
در مورد تهران، کمتر صحبت شده. دربارهی شهرهای مختلف کشور، به مناسبتهای مختلف، بنده یا دیگران صحبت کردهایم؛ دربارهی تهران، متأسّفانه کم صحبت شده، در حالی که تهران را باید نماد بسیاری از خصوصیّات ملّت ایران دانست؛ واقعاً اینجور است. از جملهی خصوصیّاتی که از ملّت ایران در قضایای انقلاب و آنچه مربوط به انقلاب است آشکار شد، شجاعت ملّت ایران، غیرت ملّت ایران، دینداری ملّت ایران، استقلالطلبی ملّت ایران، دشمنستیزی ملّت ایران و غیر اینها است؛ به نظر من، نماد همهی این خصوصیّات تهران است؛ یعنی اگر بخواهیم این خصوصیّات را در یک جمعی به طور مشخّص و با سند مطالعه کنیم، تهران را باید مطالعه کنیم؛ همهی این خصوصیّات در اینجا جمع است.
حالا حوادث مربوط به انقلاب یک فصل مُشبعی (۲) است، من هم یک اشارهای عرض خواهم کرد؛ لکن قبل از مسائل انقلاب و پیشامدهای انقلاب، حدّاقل در این ۱۵۰ سال اخیر ــ قبلش هم همینجور است، لکن حالا من بیشترْ قضایای همین یک قرن و نیم اخیر را عرض میکنم ــ وقتی مرور میکنیم این قضایا را، برجستگی مردم تهران را بروشنی میبینیم. مثلاً فرض بفرمایید قرارداد رویتر که مرحوم حاج ملّا علی کنی تهرانی، جلودار مردم، جلوی این قرارداد خائنانه را گرفتند. یا قضیّهی تنباکو و قرارداد خائنانهی رژی ــ آن هم یک قرارداد خائنانهای بود ــ که در تهران، مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی، ملّای بزرگ و درجهی یک تهران، به پیروی از میرزای شیرازی و [فتوای]تحریم ایشان، غوغایی راه انداختند؛ کاری کردند که داخل خانوادهی شاه، کلفَتها و نوکرها قلیانها را شکستند، تحت تأثیر فتوای [میرزای شیرازی]؛ یعنی حضور مردم تهران پشت سر علما اینجوری بود. یا بعد از آنها، مسئلهی مشروطیّت؛ در قضیّهی مشروطیّت، نقش مردم تهران غالباً گفته نمیشود؛ [تنها]همان قضیّهی پلوی سفارت و مانند اینها گفته میشود، در حالی که اینها مسائل بعدی بود؛ اصل مسئله، مطالبهی عدالتخانه بود که مردم تهران در این مسجدجامع و جاهای دیگر جمع شدند، اجتماعات کردند و دنبال عدالتخانه بودند که زحمت هم کشیدند، مشقّت هم کشیدند، کتک هم خوردند، لکن بعد بالاخره منتهی شد به مسئلهی مشروطیّت. بعد هم آنجایی که مشروطیّت داشت دچار انحراف میشد ــ که شد ــ قیام مرحوم شیخ فضلالله و مردم و رفتن در [حرم]حضرت عبدالعظیم و تحصّن در آنجا و مانند اینها، همه کار مردم تهران بود. تا قرارداد ننگین وثوقالدّوله، تا نهضت ملّی نفت در [سال]۱۳۳۰ و تا پانزدهم خرداد و بعد از پانزدهم خرداد تا امروز، هر جا شما قضایای مهمّی و مبارزات اساسیای را در تاریخ ایران در این ۱۵۰ سال تا امروز مشاهده میکنید، نمادش مردم تهرانند. یک جاهایی فقط تهران وارد شده است، یک جاهایی دیگران هم وارد شدند، [ولی]تهران پیشرو بوده است، پیشگام بوده است. اینها خیلی مهم است؛ شناسنامهی یک شهر را اینجوری باید تنظیم کرد؛ کارنامهی یک شهر را اینجور باید فهمید و دید.
اغلب این قضایایی که عرض کردیم، مربوط به قبل از انقلاب اسلامی است. در قضایای انقلاب اسلامی، البتّه شهرهای مختلف نقشآفرینیهای مهمّی کردند ــ مثل قم، مثل تبریز، مثل اصفهان، مثل مشهد ــ لکن اوّلاً در همهی این قضایا تهران جزو پیشگامان بود، بعد هم در آن نقطهی تعیینکننده، یعنی سال ۵۷ که نهضت تبدیل شد به انقلاب، اینجا دیگر هرچه بود تهران بود و الهامبخش همهی کشور مردم تهران بودند. در سال ۵۷، شما نماز عید [فطر]قیطریه را در نظر بگیرید که با تدبیر مرحوم شهید بهشتی و مانند او، آن نماز عید راه افتاد ــ و شهید مفتّح امام جماعت این نماز بود ــ که انعکاسش در کشور انعکاس عظیمی بود؛ یعنی ما مشهد بودیم، قضایای تهران منعکس میشد و هر قضیّهای که منعکس میشد، یک غوغایی در مناطق گوناگون دیگر به وجود میآورد؛ پیشقدمی تهران اینجوری بود. نماز عید فطر قیطریه، حماسهی هفدهم شهریور در میدان شهدا، راهپیمایی تاسوعا، راهپیمایی عاشورا؛ این راهپیماییها در جاهای دیگر هم انجام گرفت، امّا این را از تهران هدایت میکردند؛ از تهران با خود ما در مشهد تماس گرفتند و گفتند که تاسوعا راهپیمایی است، عاشورا راهپیمایی است، آنوقت ما آنجا در مشهد آن سازماندهی را ترتیب دادیم؛ [لذا]تهران پیشگام بود.
در همهی این قضایا، در همان ۱۵۰ سال که گفتم و همچنین در قضایای سال ۵۷، جلوی جمعیّت هم علمای دین بودند؛ از امثال حاج ملّا علی کنی که اسم آوردم و مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی و آشیخ فضلالله نوری و مانند اینها، تا شهید بهشتی و شهید باهنر و شهید مفتّح و شهید مطهّری؛ علما جلو بودند و انبوه اقشار مختلف مردم ــ از همه جور ــ پشت سرشان در حال حرکت. حتّی دانشگاه تهران؛ دانشگاه تهران محلّ تحصّن علما شد. ما رفتیم نشستیم بحث کردیم که کجا تحصّن بکنیم، چند جای مختلف گفته شد، یک نفر گفت دانشگاه تهران؛ همه تصدیق کردند، بلند شدیم آمدیم چند روز در دانشگاه تهران تحصّن کردیم، تا وقت آمدن امام (رضوان الله علیه)؛ یعنی دانشگاه در خدمت همین حرکت قرار گرفت، باز با مرکزیّت علما و پیشگامی علمای دینی.
نکتهی مهم در اینجا این است که این کارها در تهران انجام گرفته، امّا تهران کجا است؟ تهران چیست؟ تهران همان شهری است که بیشترین تلاش برای تغییر هویّت ملّی و اسلامی در آن انجام گرفته. در دورهی پهلویها ــ البتّه قبل از پهلویها هم بود که من بعداً اشاره میکنم ــ سعی شد که تهران یک نسخهبدلی از شهرهای اروپایی بشود، البتّه منهای پیشرفتها؛ از لحاظ رهاشدگی و لااُبالیگری جنسی بگیرید، تا افزایش روزبهروز فروشگاههای مشروبات الکلی، تا وضع پوشش و آرایش زن و مرد، تا کابارهها و کافههای آنچنانی، تا مراکز جمعیّتی فاسد و مفسدی مثل کاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مرکز یک چنین فعّالیّتهایی از سوی دستگاهها بود. دستگاهها این کار را با جدّیّت هدایت میکردند و دنبال میکردند که این کار انجام بگیرد و تهران را با این چیزها متمایز کنند؛ این تلاشی بود که در تهران انجام میگرفت و در هیچ شهر دیگری انجام نمیگرفت. حالا مثلاً در جشن هنر شیراز، یک کارهایی انجام گرفت، امّا یک مقطعی بود؛ در تهران، مستمرّاً این کارها انجام میگرفت، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. آنها میخواستند هویّت دینی را، هویّت اسلامی را، هویّت مذهبی را، هویّت ملّی را از تهران بگیرند و [آن را]تبدیل کنند به یک چنین نسخهی معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، امّا آنچه آنها میخواستند نشد.
چطور نشد؟ بله، مظاهر غلط غربی در یک جاهایی در تهران رواج پیدا کرد ــ ما از نزدیک دیده بودیم، وضع تهران را میدانستیم ــ، امّا متقابلاً کارهایی که در جهت فکر اسلامی و معنوی و مذهبی در تهران انجام گرفت، در هیچ شهری از شهرهای کشور انجام نگرفت؛ جریانِ فعّالِ مذهبیِ روشنبین و روشنفکر و دارای حرف نو، در تهران بیش از همهجای کشور رواج پیدا کرد و پیشرفت پیدا کرد: مساجدِ آباد، روحانیّتِ مبارز و روشنفکر، مجالس دینیِ پُرجمعیّت ــ البتّه «پُرجمعیّت» نسبت به آن روزها، نه نسبت به امروز که جمعیّت دهها برابر بیشتر از آن وقتها در مجالس اجتماع میکنند؛ امّا نسبت به آن روزها، مجالس تهران جزو پُرجمعیّتترین مجالس بود؛ هم مجالس عزاداریاش، هم مجالس گوناگون مذهبیاش ــ گفتارهای مذهبیِ تحوّلآفرین در بخشهای مختلف تهران؛ اسلام سیاسیای که در سخنرانیها و در منابر گوناگون در تهران، در مساجد مختلف یا در هیئتهای مذهبی مختلف ترویج میشد؛ نمودارهای مذهبیای که برای جوانها جذّاب بود؛ در هیئتهایی که در خانهها تشکیل میشد ــ این [مطلبی]که عرض میکنم، اطّلاعات نزدیک من است که به چشم خودم دیدم ــ در هیئتهای مذهبیِ خانهبهخانه، جوان دانشگاهی شرکت میکرد؛ از کلاسش میزد برای اینکه بتواند در این هیئت شرکت بکند. یک چنین وضعیّتی در تهران وجود داشت که این، درست نقطهی مقابل آن وضعیّتی بود که دستگاه منحرف پهلویها میخواستند در ایران و بخصوص در تهران که پایتخت بود، به وجود بیاورند؛ لذا سال ۵۷، تهران الهامبخشِ دیگرِ شهرها شد؛ هم در راهپیماییها، هم در تولید شعارها. این شعارهای هماهنگی که میدیدید در همهجای کشور پخش میشود، از تهران الهام داده میشد. این تکبیر روی پشت بام را تهرانیها ابتکار کردند و به جاهای دیگر خبر دادند. بنده خودم در مشهد نشسته بودم، شب یکی از دوستان تهرانی که جزو مبارزین بود ــ خدا رحمتش کند ــ تلفن کرد گفت «بشنو»؛ تلفن را گرفت به سمت صدا، من دیدم صدای «الله اکبر» میآید؛ گفت [شما هم]«الله اکبر» بگویید، بنده هم با بچّههایمان ــ کوچک بودند ــ رفتیم بالای پشت بام و شروع کردیم «الله اکبر» گفتن. این چیزها از تهران منتشر میشد در همهی اطراف کشور. بعد از شروع نهضت هم تا پیروزی انقلاب همینجور بود؛ از مسائل پانزدهم خرداد، هفدهم شهریور، فتنهی منافقین در سیام خرداد سال ۶۰، نمازجمعههای تکاندهندهی تهران، تا حرکتهای بسیجی، آن جمعیّت صدهزارنفری ورزشگاه آزادی در سال ۶۵ و اجتماعات گوناگون تا امروز، مردم تهران انصافاً سنگ تمام گذاشتهاند. بنابراین، یادبود شهدای تهران باید همراه باشد با تدوین شناسنامهی انقلابی تهران، مثل دیگر شهرها؛ یعنی این شناسنامهی انقلابی تهران باید برای جوانها روشن بشود. اغلب شماها که اینجا هستید این حوادث را ندیدهاید، ماها هم در تدوین این حوادث کمکاری داشتیم، خیلیها از آنچه اتّفاق افتاده خبر هم ندارند. اینها بایستی تبیین بشود. در کنار یادبود بلندقامتان شهید ــ که چهرههای اینها مثل نور میدرخشد و روشن میکند زندگی را و دلها را ــ باید یاد تلاشها و فعّالیّتهای عموم مردم هم تبیین بشود و بیان بشود. حالا این در مورد تهران.
یک کلمه در مورد شهیدان عرض بکنیم. دربارهی شهیدان، سخنان پُرمغز و گهربار زیادی از ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام)، بعد هم از بزرگان، بزرگان انقلاب، امام بزرگوار و دیگران گفته شده؛ دربارهی شهیدان خیلی صحبت شده، [امّا]در رأس همه، فرمایش قرآن کریم و پروردگار متعال دربارهی شهدا است که قابل مقایسهی با هیچ بیان دیگری نیست. اینکه میفرماید «اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون»، «اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ» [یعنی]خدا معامله میکند؛ این چیزِ خیلی مهمّی است. بنده کجا، خدا کجا! آنوقت، خدا معامله میکند! جان ما را با بزرگترین هدیهای که میتواند به یک انسان داده بشود، یعنی بهشت ــ بهشت رضای الهی ــ عوض میکند. بعد هم اینجور تصریح میکند که «یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَه»، بروند در راه خدا مبارزه کنند، بجنگند، «فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون». مخصوص دوران اسلام هم نیست: وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فی التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرآن؛ (۳) در تورات هم همینجور است، در انجیل هم همینجور است. این آیهای که این قاری عزیزمان تلاوت کردند ــ وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیر (۴) ــ [نشان میدهد که]این قضیّه مال همهی انبیا است. یا آن آیهی شریفهی «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»؛ (۵) اینها بیانات دربارهی شهدا است و دربارهی فضیلت شهادت، بیانی بالاتر از اینها وجود ندارد؛ انسان چه بگوید؟
من فقط یک نکته را عرض میکنم و آن، اینکه شهدا همه رتبهی عالیای دارند، منتها رتبهی شهدا یکسان نیست؛ مثلاً شهدای کربلا از همهی شهدا بالاترند؛ دربارهی بعضی از شهدا، در کلمات ائمّه (علیهم السّلام) نقل شده که اینها در روز قیامت، از روی دوشِ دیگرِ شهدا عبور میکنند میروند بهشت؛ دربارهی بعضی از شهدا گفته شده است که اینها هر یکیشان اجر دو شهید دارد، [اجرش]مضاعف است. پس شهدا یکجور نیستند؛ ارزش شهید، با تفاوت هدفها، با تفاوت نحوهی شهادتها، تفاوت پیدا میکند. من میخواهم عرض بکنم انواع شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ مجموع شهدا؛ چه آن شهدایی که در حوادث انقلاب شهید شدند، چه آن شهدایی که در دفاع مقدّس شهید شدند، چه آن شهدایی که در فتنهها شهید شدند، چه آن شهدایی که در باب امنیّت یا سلامت شهید شدند، چه شهدایی که در دفاع از حرم شهید شدند ــ اینها جزو برترینها هستند، جزو شهدای برترِ نزد خداوند متعال محسوب میشوند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از یک جریانی دفاع کردند و در یک حادثهای به شهادت رسیدند که این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همهی ادیان است؛ و آن چیست؟ آن، حادثهی نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی و اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و فرهنگ استکبار است که این اتّفاق در انقلاب اسلامی رخ داد. انقلاب اسلامی، در درجهی اوّل، ایران را از حل شدن و ذوب شدن و هضم شدن در فرهنگ کفر و استکبار ــ که همان فرهنگ غربی است ــ خارج کرد و نجات داد، بعد هم تأثیراتش در دنیای اسلام را شما دارید مشاهده میکنید. ما البتّه به هیچکس دستورالعمل ندادهایم، [بلکه]تأثیر انقلاب این است. بنده بارها گفتهام (۶) انقلاب مثل هوای بهاری است، مثل هوای خوش است، نمیشود جلویش را گرفت؛ در هوای لطیف بهاری، هوای خوش و بوی گل از داخل بوستان بیرون میآید و در جاهای دیگر پخش میشود، جلویش را نمیشود گرفت. لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، [بلکه]به طور طبیعی صادر میشود. امروز شما دارید نشانههایش را در دنیای اسلام مشاهده میکنید.
هضم شدن و حل شدن در فرهنگ کفر و استکبار، قبل از پهلویها شروع شد، از دوران قاجار شروع شد، شروعکننده هم همین وابستگان دربار و پادشاهان و شاهزادههای فاسد و مفتخور و تنبل و بیکاره و فاسدالاخلاق بودند؛ اینها فرهنگ غربی را گرفتند و با نفوذی که در جامعه داشتند ــ یعنی نفوذ مالی و قدرتی و پولی و مانند اینها ــ بتدریج [آن را]در بین مردم رایج کردند. نوبت به پهلویها که رسید، به اوج رساندند این فساد را، این بیماری مسری را، برای اینکه بتوانند کشور را به معنای واقعی کلمه به قدرتهای غربی وابسته و آویزان بکنند. انگلیسها از مدّتها قبل وارد ایران شده بودند، زمینهچینی کرده بودند، کارهایی انجام میدادند، بعد دیدند نمیشود. حالا کسانی که با تاریخ آشنا هستند، میدانند من چه میگویم. قرارداد وثوقالدّوله فروش ایران بود؛ مرحوم مدرّس قرص و محکم ایستاد و نگذاشت، دیدند نمیشود، قرارداد را باطل کردند؛ یا قرارداد تنباکو یک جور دیگر، و امثال اینها. دیدند اینجوری نمیشود، باید مستقیم وارد بشوند؛ مستقیم وارد شدند و رضاخان را که یک روزی جزو قزّاقهای محافظ سفارت انگلیس بوده ــ او را از آنجا میشناختند ــ برداشتند آوردند بزرگش کردند، بلندش کردند، به او قدرت دادند، اطرافش یک تعدادی روشنفکر وابسته را نشاندند و کاشتند و این وضعی را که در دورهی رضاخان پیش آمد ــ ضدّیّت با دین، ضدّیّت با اسلام، ضدّیّت با استقلال، ضدّیّت با حجاب، ضدّیّت با مجالس عزاداری، ضدّیّت با روحانیّت ــ راه انداختند. در دورهی رضاخان یک جور، در دورهی بعد از رضاخان هم یک جور دیگر؛ حرکت این بود.
واقعاً خدا به ملّت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ وَالّا با آن وضعی که اینها داشتند پیش میرفتند، وضع کشور ما خیلیخیلی بدتر از همهی کشورهای وابستهای که ما میشناسیم میشد. انقلاب آمد جلوی این را گرفت؛ انقلاب اسلامی، با یک اقدام قاطع، جلوی این حرکت به سمت سقوط مطلق را گرفت و کشور را نجات داد. مبارزهای که با (۷) انقلاب انجام گرفت مبارزهی هویّتی بود، مبارزهی موجودیّتی بود؛ هویّت ملّت ایران، موجودیّت ملّت ایران، تاریخ ملّت ایران داشت نابود میشد و جلویش گرفته شد. اینهایی که در این راه کشته شدند، در این راه کشته شدهاند؛ آنهایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ به هر نوع شهادتی ــ در این راه شهید شدهاند، اینجور به شهادت رسیدهاند؛ این چیز کوچکی نیست.
بنابراین، شهدای ما جزو برترینها هستند. ۲۴ هزار شهید در تهران! البتّه سالها پیش برای [شهدای]استان تهران هم بزرگداشتی گرفته شد، ۳۶ هزار شهید مال استان تهران است و شهدای دیگر جاهای کشور. چه شهدای جنگ تحمیلی، چه دفاع از حرم و چه بقیّهی شهدایی که اسم بردیم، همه جزو برترین شهدا هستند. خون این شهیدان توانست ثبات این انقلاب را تضمین کند. من بارها گفتهام که شهیدان، امروز هم ما را در این راه نگه داشتهاند. یک مقدار که سست شدیم، نام یک شهید، حرکت یک شهید، قیام یک شهید، شهادت یک شهید دوباره ما را سرپا کرد، سرحال کرد. وقتی شهید سلیمانی شهید میشود، ملّت را تجدید قوا میکند، انقلاب را دوباره زنده میکند. بنابراین، کاری که شما کردید ــ بزرگداشت شهدا ــ کار بزرگی است، کار مهمّی است و این بزرگداشتها باید بتواند راهی را که شهدا رفتهاند هموار کند و تداوم این راه را برای جوانهای ما، برای نسلهای نوبهنویی که در میدان حاضر میشوند، تضمین کند.
یک جمله در مورد مسئلهی بسیار مهمّ غزّه عرض بکنم. مسئولان کشورهای اسلامی گاهی اجتماع میکنند حرفی میزنند، گاهی مصاحبهای میکنند یک چیزی میگویند، [امّا]کاری که باید بکنند انجام نمیگیرد. اعلان میکنند که باید آتشبس انجام بگیرد؛ خب آتشبس دست شما که نیست، آتشبس دست آن خبیث است، دست آن دشمن است، و نمیکند. شما مینشینید چیزی را تصویب میکنید که در اختیار شما نیست. چیزهایی هست که در اختیار شما است، آنها را تصویب نمیکنید؛ آن چیست؟ قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی؛ این در اختیار شما است. شما میتوانید کمک نکنید، پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید؛ این کارها را میتوانید بکنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. متعرّضِ این نمیشوند، یک چیزی را تصویب میکنند که در اختیارشان نیست!
ولی در عین حال، با همهی اینها، همانطور که خدای متعال فرموده: اِنَّ اللَهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون؛ (۸) خدا با مردمِ مؤمن است؛ هر جا خدا باشد، پیروزی هست. البتّه سختیها وجود دارد. خدای متعال دربارهی پیغمبر هم میگوید اگر ما تو را زنده نگه داریم یا از دارِ دنیا ببریم، عاقبتِ دشمنانت این خواهد شد؛ شرطش زنده ماندن من و شما نیست، امّا پیروزی قطعی است. انشاءالله خدای متعال این پیروزی را به همهی امّت اسلامی، در آیندهی نه چندان دوری، نشان خواهد داد و دلها را خرسند خواهد کرد و ملّت فلسطین را و مردم مظلوم غزّه را هم در رأس همهی اینها انشاءالله خرسند و خوشحال خواهد کرد. امیدواریم خداوند متعال این دعا را مستجاب کند و ما را در این ماه مبارک رجب، ماه دعا، ماه استغفار، هرچه بیشتر آمادهی برای تجلّی انوار الهی در دلهایمان قرار بدهد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی امام و رهبریمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: رهبر انقلاب شهدا انقلاب اسلامی دانشگاه تهران ت مل ت ایران جا های دیگر انجام گرفت راه پیمایی مردم تهران شهید شدند عرض میکنم دوره ی همین جور مشروطی ت پهلوی ها درباره ی کار هایی ی شهیدان خصوصی ات یک شهید هم همین ی تهران الس لام ا تهران تهران ا ی شهدا یک جور شهر ها کار ها سال ۵۷ بعد هم البت ه جمعی ت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۴۴۹۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آموزش صلح و صلحطلبی، سنگ بنای روابط انسانی
آموزش صلح نقشی حیاتی در تربیت نسلهایی صلحطلب و توانمند در حل و فصل مسالمتآمیز چالشها ایفا میکند؛ این فرایند شامل طیف وسیعی از مفاهیم مانند همدلی، احترام به حقوق بشر، حل مسالمتآمیز منازعات و عدالت اجتماعی است که باید مورد توجه قرار گیرد و در این بین نقش مدارس، خانواده و دوستان بسیار مهم است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، هدف آموزش صلح، ساختن جامعهای است که در آن، خشونت جایی نداشته باشد و صلح و گفتوگو، سنگ بنای روابط انسانی قرار گیرد؛ در این جامعه افراد با احترام متقابل به یکدیگر، اختلافات خود را از طریق گفتوگو حل و فصل میکنند و صلح و آرامش بر همه جا سایه میافکند.
آموزش صلح، دانشآموزان را با مهارتهایی مانند حل مسالمتآمیز منازعات، همدلی و ارتباط مؤثر آشنا میکند که برای موفقیت در زندگی و مشارکت فعال در جامعه ضروری است، همچنین آموزش صلح به دانشآموزان کمک میکند تا بیعدالتیها و نابرابریهای موجود در جهان را درک و برای ایجاد جامعهای عادلانهتر و فراگیرتر تلاش کنند.
معلمان نقش کلیدی در ترویج آموزش صلح در کلاس درس دارند؛ آنها باید با مفاهیم و روشهای آموزش صلح آشنا باشند و بتوانند آنها را به طور مؤثر به دانشآموزان خود آموزش دهند؛ علاوه بر آن والدین میتوانند با آموزش ارزشهای صلح به فرزندان خود و تشویق آنها به مشارکت در فعالیتهای صلحآمیز، نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند.
سازمانهای جامعه مدنی میتوانند با ارائه برنامههای آموزشی، انجام تحقیقات و حمایت از سیاستهای مربوط به آموزش صلح، به پیشبرد این امر کمک کنند.
آموزش صلح، زیربنای تعامل با دیگران استاسماعیل صالحزاده، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در خصوص اهمیت آموزش صلح اظهار میکند: در دنیایی که تشنه صلح و آشتی است، آموزش صلح نقشی حیاتی در تربیت نسلهایی صلحطلب و توانمند در حل و فصل مسالمتآمیز چالشها ایفا میکند؛ این امر فراتر از آموزش صرف مفاهیم صلح است و شامل مهارتی ارزشمند برای زندگی در دنیایی پویا و متنوع میشود.
وی ادامه میدهد: آموزش صلح به افراد میآموزد که چگونه نزاعهای اجتماعی را به طور مسالمتآمیز حل کرده و از خشونت به عنوان ابزار رفع مشکلات اجتناب کنند؛ آموزش صلح میآموزد که چگونه به حقوق و ارزشهای دیگران احترام بگذاریم و برای ایجاد جوامعی عادلانه تلاش کنیم.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی تصریح میکند: آموزش صلح، زیربنای همکاری و همیاری میان افراد را شکل میدهد تا با اتکا به یکدیگر، مشکلات مشترک را حل و فصل کنند؛ این آموزشها به ما میآموزند که چگونه با محیط زیست خود رفتار کنیم تا از منابع طبیعی به طور پایدار و مسئولانه استفاده کنیم و برای نسلهای آینده نیز زمین قابل سکونتی باقی بگذاریم.
نقش معلمان در نهادینه کردن فرهنگ صلح در جامعهوی در خصوص نقش مدرسه و معلمان در آموزش صلح بیان میکند: گنجاندن دروسی مانند حل تعارض، مدارا، همدلی و حقوق بشر در کنار دروس سنتی، دانشآموزان را با مفاهیم بنیادی صلح آشنا میکند و زمینه را برای نهادینه شدن فرهنگ صلح در جامعه فراهم میسازد، همچنین کارگاههای آموزشی با تمرکز بر مهارتهای میانجیگری، مذاکره و حل مسئله، به دانشآموزان کمک میکند تا در مواجهه با چالشها و اختلافات، رویکردی صلحآمیز داشته باشند.
صالحزاده اضافه میکند: استفاده از روشهای خلاقانه برای شبیهسازی زمینههای صلح، بازیها و داستانسرایی، مفاهیم صلح را به شیوهای جذاب و ملموس به دانشآموزان منتقل میکند، علاوه بر آن برگزاری اردوهایی با محوریت گفتوگوی بین فرهنگی، همبستگی اجتماعی و خدمات داوطلبانه، فرصتی ارزشمند برای دانشآموزان جهت تجربه عملی صلح در دنیای واقعی فراهم میکند.
وی میگوید: تبادل دانشآموز با فرهنگها و ملل مختلف، زمینه را برای درک متقابل، احترام به تفاوتها و صلحآفرینی در سطح جهانی فراهم میکند، مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه مانند کمک به نیازمندان، پاکسازی محیط زیست و ترویج صلح، حس مسئولیت اجتماعی و تعهد به صلح را در دانشآموزان تقویت خواهد کرد.
این جامعهشناس با اشاره به جایگاه خانوادهها در آموزش صلح اظهار میکند: گفتوگوی صلحآمیز با فرزندان در مورد مسائل روزمره، چالشها و اختلافات، الگوی رفتاری مناسبی برای حل صلحآمیز تعارضات در اختیار آنها قرار میدهد.
وی ادامه میدهد: به اشتراک گذاشتن داستانها و کتابهایی با مضامین صلح، همدلی و احترام به دیگران، بذرهای صلح را در قلب و ذهن کودکان میکارد، همچنین مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه به عنوان یک خانواده، روحیه همبستگی، مسئولیت اجتماعی و تعهد به صلح را در فرزندان تقویت میکند.
صلح درونی مهمتر از صلح بیرونی استصالح زاده تصریح میکند: صلح درونی، مقدمه صلح بیرونی است؛ این جمله مفهومی عمیق و پرمغز دارد که به ارتباط بین آرامش و ثبات درونی انسان با صلح و صفا در دنیای بیرون میپردازد؛ این جمله بیانگر این است که برای رسیدن به صلحی پایدار در جامعه، ابتدا باید در درون خودمان به آرامش و صلح برسیم.
وی اضافه میکند: شاعران و اندیشمندان بسیاری در طول تاریخ بر این موضوع تأکید کردهاند؛ مولانا در مثنوی معنوی به وضوح این ارتباط را بیان میکند و نقل به مضمون اشعار آن این است که صلح واقعی از درون ما آغاز میشود؛ وقتی با خودمان در صلح باشیم، میتوانیم صلح را به دیگران نیز گسترش دهیم، بخشی از این اشعار مانند «جنگِ فعلی هست از جنگِ نهان......زین تخَالُف آن تخَالُف را بدان
جنگِ طبعی، جنگِ فعلی، جنگِ قول...... در میان جزوها حربیست هول
گوهرِ جان چون ورای فضلهاست......خویِ او این نیست، خوی کبریاست» است.
این جامعهشناس در جواب این سوال که چرا صلح درونی تا این اندازه مهم است، پاسخ میدهد: انسانهایی که در صلح با خودشان هستند، کمتر دچار خشم، اضطراب و افسردگی میشوند؛ آنها تمایل بیشتری به همدلی، بخشش و صبر دارند، احتمال کمتری دارد که وارد درگیریها و خشونتها شوند، بنابراین با تلاش برای رسیدن به صلح درونی، نه تنها به آرامش و خوشبختی خودمان کمک میکنیم، بلکه به صلحآمیزتر شدن دنیای اطرافمان نیز یاری میرسانیم.
وی تصریح میکند: مسئولیت صلح بر عهده خودمان است؛ صلح هدیهای نیست که منتظر آن باشیم، بلکه باید آن را بسازیم، هیچکس نمیتواند صلح را به ما تحمیل کند و صلح واقعی از درون ما و از طریق تلاشهای خودمان به وجود میآید، بنابراین صلح، گلی نیست که در باغچه بکاریم و منتظر شکوفه آن باشیم، بلکه صلح بنایی است که باید با آجرهای صبر، مدارا و گفتوگو بنا کنیم.
صالحزاده اضافه میکند: به یاد داشته باشید که صلح درونی یک سفر است، نه یک مقصد؛ به عبارت دیگر صلح سفری نیست که به آن برسیم، بلکه روشی است که طی میکنیم، از این رو میتوان برای ایجاد صلح درونی کارهایی از جمله گذراندن وقت در طبیعت، ارتباط با عزیزان، کمک به دیگران، بخشش خود و دیگران انجام داد.
صلحطلبان چه ویژگیهایی دارند؟زهره سادات کاظمی، روانشناس و مشاور تربیتی در خصوص ویژگیهای شخصیتی مرتبط با صلحطلبی اظهار میکند: صلحطلبان قادر هستند احساسات و دیدگاههای دیگران را درک و با آنها همدلی کنند؛ آنها نسبت به رنج دیگران دلسوز هستند و تمایل دارند به آنها کمک کنند.
وی ادامه میدهد: صلحطلبان به این باور دارند که حتی در شرایط سخت میتوان به صلح دست یافت؛ آنها خوشبین هستند و معتقدند که انسانها میتوانند برای حل و فصل درگیریها با یکدیگر همکاری کنند، همچنین صلحطلبان در تلاش برای صلح صبور هستند؛ آنها میدانند که ایجاد تغییر زمان میبرد و حاضر هستند برای رسیدن به اهداف خود تلاش و پشتکار داشته باشند.
این روانشناس تصریح میکند: صلحطلبان قادر هستند دیگران را ببخشند، حتی کسانی را که از آنها آزار دیدهاند؛ آنها کینه به دل نمیگیرند و به دنبال انتقام نیستند و صلحطلبان صادق و راستگو هستند؛ آنها به تعهدات خود پایبند بوده و در روابط خود با دیگران شفافیت دارند، بنابراین صلحطلبان مسئول اعمال خود هستند، آنها از اشتباهات خود درس میگیرند و برای جبران آنها تلاش میکنند.
باورها و احساساتمان بر صلح تأثیر میگذاردوی در پاسخ به این سوال که چگونه افکار و باورهای ما بر صلح تأثیر میگذارد، بیان میکند: افکار و باورهای ما نقش مهمی در ترویج یا بازدارندگی از صلح دارد؛ افکار و باورهای منفی، مانند افکار مربوط به نفرت، ترس و بیاعتمادی میتوانند منجر به درگیری و خشونت شود و از سوی دیگر، افکار و باورهای مثبت، مانند افکار مربوط به عشق، همدلی و درک متقابل، میتواند صلح و همکاری را ترویج کند.
کاظمی ادامه میدهد: باور به اینکه "ما" و "آنها" وجود دارد، باور به اینکه خشونت تنها راه حل است، باور به اینکه صلح غیرقابل دسترس است؛ این موارد چند نمونه از افکار و باورهایی است که از صلح جلوگیری میکند و مهم است که باورهای متقابل به این معنا خشونت راه حل نیست و صلح قابل دسترسی است، باید جایگزین باورهای نادرست درباره صلح شود.
وی در خصوص نحوه تأثیر احساسات بر رفتار ما در قبال دیگران میگوید: وقتی عصبانی هستیم، ممکن است بیشتر احتمال داشته باشد که پرخاشگرانه عمل کنیم، به عنوان نمونه داد بزنیم، ناسزا بگوییم یا حتی به دیگران آسیب برسانیم؛ وقتی غمگین هستیم، ممکن است از دیگران کنارهگیری کنیم و تمایلی به معاشرت اجتماعی نداشته باشیم.
این روانشناس ادامه میدهد: وقتی میترسیم، ممکن است از دیگران دوری کنیم یا برای محافظت از خود رفتارهای پرخاشگرانه داشته باشیم؛ وقتی شاد هستیم، بیشتر احتمال دارد که با دیگران رفتار دوستانه و سخاوتمندانه داشته باشیم؛ وقتی فردی را دوست داریم، بیشتر احتمال دارد که به او توجه و محبت نشان دهیم و از او حمایت کنیم.
گوش دادن فعال موجب ایجاد صلح میشودوی در پاسخ به این سوال که چه رفتارهایی به صلح منجر میشود؟ میگوید: رفتارهایی که به صلح منجر میشود، بر احترام، درک و همدلی متمرکز است؛ رفتارهایی از جمله ارتباط مؤثر، گوش دادن فعال، حل مسالمتآمیز تعارض، همدلی و بخشش، رفتارهایی هستند که موجب ایجاد صلح خواهد شد.
کاظمی توضیح میدهد: توانایی برقراری ارتباط واضح و صادقانه با دیگران به حل سوءتفاهمها و ایجاد روابط قوی کمک میکند؛ گوش دادن فعال به معنای گوش دادن با دقت و بدون قضاوت به صحبتهای دیگران است؛ این کار به شما کمک میکند تا دیدگاه آنها را درک و با آنها همدلی کنید.
وی ادامه میدهد: همدلی به معنای توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است؛ این کار به شما کمک میکند تا با دیگران ارتباط عمیقتری برقرار کنید و روابط معناداری ایجاد کنید، همچنین بخشش به معنای رها کردن خشم و کینه نسبت به کسی بوده که به شما ظلم کرده است، این کار میتواند به شما کمک کند تا از گذشته عبور کنید و روابط خود را با دیگران بهبود بخشید.
این روانشناس در مورد اینکه چگونه روابط ما با دیگران بر صلح تأثیر میگذارد؟ اظهار میکند: روابط قوی و مثبت میتواند به ما احساس تعلق، حمایت و عشق دهد؛ این احساسات میتواند به ما کمک کند تا با دیگران با احترام و همدلی رفتار کنیم و از خشونت پرهیز کنیم.
وی ادامه میدهد: خانواده اولین جایی است که ما در مورد روابط و نحوه تعامل با دیگران یاد میگیریم؛ روابط سالم خانوادگی میتواند به ما در رشد حس قوی عزت نفس، همدلی و مهارتهای حل مسالمتآمیز تعارض کمک کند، همچنین دوستان میتوانند منبع حمایت و تشویق باشند و به ما کمک کنند تا موضوعات جدیدی در مورد خودمان و جهان یاد بگیریم.
بنا بر آنچه که بیان شد، صلح، تنها در سایه آموزش، گفتوگو و همبستگی قابل تحقق است، آموزش صلح، فرایندی مستمر و پویا است که نیازمند تعهد و مشارکت تمام ارکان جامعه از جمله خانوادهها، مدارس و دانشگاهها است؛ با اینکه چالشهایی در مسیر آموزش صلح وجود دارد، اما همچنان یک ابزار ضروری برای ایجاد دنیایی عادلانهتر است، بنابراین سرمایهگذاری در آموزش صلح سرمایهگذاری برای آیندهای روشنتر است.
کد خبر 748684